بررسی دادههای اقتصادی ایالات متحده نشان میدهد که دلار آمریکا طی بیش از یک قرن گذشته بهطور مداوم ارزش خود را از دست داده است. این کاهش عمدتاً ناشی از تورم و افزایش حجم پول در گردش بوده و بهگونهای پیش رفته که امروز قدرت خرید یک دلار معادل تنها چند سنت در سال ۱۹۱۳، یعنی زمان تأسیس فدرال رزرو، است.
نقاط عطف تاریخی
- پس از جنگ جهانی دوم، توافق بینالمللی برتون وودز شکل گرفت که در آن ارزهای ملی در مقایسه با دلار آمریکا ارزشگذاری شدند. این توافق جایگاه دلار را بهعنوان ارز مرجع جهانی تثبیت کرد.
- در سال ۱۹۷۱، دولت نیکسون به دلیل فشارهای مالی و تقاضای فزاینده کشورها برای تبدیل دلار به طلا، استاندارد طلا را کنار گذاشت. این تصمیم پایان قابلیت تبدیل مستقیم دلار به طلا بود و عملاً دلار را به یک ارز فیات تبدیل کرد.
- از آن زمان، سیاستگذاران آزادی بیشتری برای مدیریت اقتصاد به دست آوردند، اما چاپ پول نیز آسانتر شد و همین امر زمینهساز تورمهای گسترده گردید.
دادههای فدرال رزرو
اطلاعات منتشرشده توسط پایگاه داده اقتصادی فدرال رزرو (FRED) نشان میدهد شاخص قدرت خرید دلار مصرفکننده از اوایل دهه ۱۹۰۰ تاکنون بهطور پیوسته کاهش یافته است. این شاخص میانگین قدرت خرید در شهرهای مختلف آمریکا را بر اساس قیمت کالاها و خدمات اندازهگیری میکند. هرچه شاخص پایینتر باشد، به معنای گرانتر شدن کالاها و کاهش توان خرید مردم است.
دورههای تورمی و شوکهای اقتصادی
- جنگ جهانی اول و دوم: هزینههای سنگین نظامی و خلق پول گسترده باعث جهش شدید قیمتها شد.
- دهه ۱۹۷۰: شوکهای نفتی هزینه انرژی را افزایش داد و موجی از تورم جهانی ایجاد کرد.
- دهههای اخیر: رشد نقدینگی بدون تناسب با تولید واقعی اقتصاد، فشار تورمی را تشدید کرده و ارزش دلار را بیش از پیش کاهش داده است.
گذار از طلا به ارز فیات
تا پیش از ۱۹۷۱، دلار آمریکا پشتوانهای مستقیم از طلا داشت. اما با کنار گذاشتن این سیستم، دلار به یک ارز فیات تبدیل شد؛ ارزی که ارزش آن تنها به اعتماد عمومی و سیاستهای اقتصادی وابسته است. این تغییر اگرچه امکان مدیریت انعطافپذیرتر اقتصاد را فراهم کرد، اما زمینه افزایش عرضه پول و تورمهای مکرر را نیز ایجاد نمود.
جمعبندی
قدرت خرید دلار آمریکا در طول یک قرن گذشته بهطور چشمگیری کاهش یافته است. این روند نشان میدهد که تورم، جنگها، شوکهای انرژی و سیاستهای پولی نقش تعیینکنندهای در تضعیف ارزش دلار داشتهاند. امروز، مدیریت عرضه پول و هماهنگی آن با رشد واقعی اقتصاد بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد؛ چرا که هرگونه عدم توازن میتواند بار دیگر چرخه کاهش ارزش دلار را تشدید کند.









