فهرست بستن

ماجرای قتل هولناک پسر مشهدی توسط ۳ برادرش

خرید رپورتاژ ارزان
آخرین مطالب سایت
ماجرای قتل هولناک پسر مشهدی توسط ۳ برادرش

۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، یکی از شلوغ‌ترین چهارراه‌های مشهد، شاهد جنایتی بود که سکوت روزمره‌اش را با صدای گلوله و ضربات قمه شکست. در این حادثه دلخراش، مجید دادخانی در مقابل چشم رهگذران، هدف حمله‌ای خونین قرار گرفت و جان خود را از دست داد؛ اتفاقی که ابتدا مانند یک قتل خبری به‌نظر می‌رسید، اما با گذشت زمان، ابعاد پیچیده‌تری از آن آشکار شد.

طبق گزارش رکنا، عاملان این قتل چند نفر از اعضای خانواده مقتول (برادران) به‌همراه یک فرد غریبه بودند. آن‌ها پس از تیراندازی، مجید را ربوده و به بیابانی خارج از شهر منتقل کردند؛ جایی که با خشونتی بی‌رحمانه به زندگی‌اش پایان دادند.

چند روز پس از وقوع قتل، مادر متهمان در اقدامی بحث‌برانگیز، در دادگاه رضایت کامل خود را اعلام کرد و حتی برای آزادی آن‌ها وثیقه گذاشت. این تصمیم، خانواده داغدار را در شوک و سردرگمی فرو برد؛ به‌ویژه شیما، همسر مقتول، که در زمان شنیدن خبر قتل، باردار بود و به‌دلیل فشار روحی شدید، جنین خود را از دست داد. او این اتفاق را «مرگی دوگانه» توصیف می‌کند؛ از دست دادن همسر و فرزند، هم‌زمان.

اکنون با گذشت بیش از یک سال و نیم از آن روز تلخ، متهمان همچنان با قرار وثیقه آزادند و خانواده دادخانی در انتظار ادامه روند قضایی و تحقق عدالت هستند. شیما، در گفت‌وگویی دردناک، از رنج پیگیری‌های بی‌پایان و امیدی که هنوز در دلش زنده مانده، سخن می‌گوید؛ امیدی برای روشن شدن حقیقت و آرام گرفتن دل داغ‌دیده‌اش.

قتل یک مرد توسط 3 برادرش

روز حادثه چطور آغاز شد و دقیقاً چه اتفاقی افتاد؟

روز دهم اردیبهشت ۱۴۰۳، همسرم مقابل دانشگاه آزاد مشهد، در شلوغ‌ترین چهارراه شهر، مورد حمله قرار گرفت. ۳ نفر از برادرانش به‌همراه یک فرد غریبه به او تیراندازی کردند. پس از اصابت گلوله‌ها، او را ربودند و به بیابان‌های اطراف شهر بردند. طبق گزارش رسمی پزشکی قانونی، همسرم ۳ گلوله خورده بود؛ ۲ گلوله در همان محل شلیک شده و منشأ شلیک سوم هنوز به‌طور دقیق مشخص نیست. قاتلان بعد از انتقالش به بیابان، برای هماهنگی روایتشان، چند ساعت در آن منطقه توقف کرده بودند و همان‌جا با بی‌رحمی تمام با قمه به گردنش زدند، روی پاهایش سیگار خاموش کردند و او را در نهایت از خونریزی به قتل رساندند.

اختلاف‌ها از کجا شروع شد؟ انگیزه‌ی اصلی چه بود؟

ریشه‌ی ماجرا حسادت و طمع بود. خانواده‌ همسرم سال‌ها با موفقیت و پیشرفت او مشکل داشتند. پدر همسرم حدود ۲۰ سال پیش به‌دلیل بیماری سرطان درگذشت و پیش از مرگ، تمام دارایی‌اش را میان فرزندان تقسیم کرده بود؛ سهم هرکس در اسناد رسمی مشخص است. برادران او سهم خود را در نوجوانی فروختند و خرج کردند، اما همسرم سهمش را حفظ کرد و با زحمت و تلاش، چندین برابرش ساخت. او پسر بزرگ خانواده بود و پس از مرگ پدر، مانند یک پدر از خواهر و برادرهایش حمایت مالی و عاطفی می‌کرد. متأسفانه همان کسانی که سال‌ها از کمک‌هایش بهره‌مند بودند، در نهایت به دشمنی با او برخاستند.

یک سال پیش از آشنایی ما، همسرم تصمیم گرفت حمایت‌هایش را از خانواده قطع کند، چون رفتارهای سمی و زیاده‌خواهی‌هایشان را دیگر تحمل نمی‌کرد. حسادت و خشم نسبت به استقلال و موفقیت او، به‌ویژه از سوی برادرانش، در نهایت به این جنایت منجر شد. آنها حتی روز قتل، مانند دفعات گذشته، بیت‌کوین‌هایش را از حسابش سرقت کرده بودند. انگیزه‌ قتل ترکیبی از طمع مالی، تصاحب دارایی و حسادت شخصی بود.

اسلحه

گزارش پزشکی قانونی چه جزئیاتی را تأیید کرده است؟

گزارش پزشکی قانونی تأیید می‌کند که همسرم بر اثر اصابت ۳ گلوله، ضربات قمه و خونریزی شدید جان باخته است. آثار سوختگی سیگار روی پاهایش وجود دارد. نکته‌ دردناک‌تر این است که طبق همین گزارش، او بعد از تیراندازی اولیه هنوز زنده بوده و ساعت‌ها بعد، در بیابان، جان داده است. یعنی لحظات آخر را در اوج درد و تنهایی گذرانده است.

چند روز پس از قتل، روند قضایی چگونه پیش رفت؟

چند روز پس از قتل، مادر همسرم (که در واقع مادر متهمان نیز هست) در دادگاه حاضر شد و علیه تمام قاتلان رضایت بی‌قید و شرط داد. او حتی برای آزادی موقتشان وثیقه گذاشت. از همان زمان، متهمان با قرار وثیقه آزاد شدند و امروز در جامعه آزادانه تردد می‌کنند. از دید من، این رفتار نه‌تنها خلاف انصاف است، بلکه زخم تازه‌ای بر پیکر عدالت بود.

من از همان روز اول دست از پیگیری برنداشتم. هر روز بین آگاهی، کلانتری و دادگاه در رفت‌وآمد بودم. بارها جلسه گذاشتیم و مدارک و مستندات جدید ارائه دادیم. خوشبختانه در کنار من، وکیلم جناب آقای دکتر دوستی، با نهایت دقت و صبر، پرونده را دنبال می‌کنند و امیدواریم به‌زودی جلسه‌ی دادگاه برای محاکمه‌ی نهایی برگزار شود.

در زمان وقوع حادثه باردار بودید؛ شنیدن خبر قتل چه تأثیری بر شما گذاشت؟

بله، در آن زمان باردار بودم. وقتی خبر قتل همسرم را شنیدم، شوک روحی و فشار عاطفی به‌قدری شدید بود که جنینم را از دست دادم. همان لحظه احساس کردم همه‌چیزم را از من گرفتند! هم همسرم را، هم فرزندم را. ما ۵ سال برای رسیدن به هم جنگیدیم، فقط ۳ ماه بود ازدواج کرده بودیم و قرار بود جشن عروسی‌مان را برگزار کنیم، اما چند روز پیش از آن، او را از من گرفتند. برای من، آن روز پایان زندگی بود، اما حالا همان درد، انگیزه‌ی من برای ادامه‌ی مسیر عدالت شده است.

درباره‌ی وضعیت فعلی پرونده و روند دادرسی بفرمایید.

در حال حاضر متهمان با قرار وثیقه آزاد هستند. ما منتظر تعیین تاریخ قطعی جلسه‌ی رسیدگی هستیم. وکیل پرونده در حال پیگیری مرحله‌به‌مرحله است تا هیچ خلأ حقوقی باقی نماند. من اطمینان دارم با شواهد موجود، از جمله گزارش پزشکی قانونی و اسناد رسمی ارث پدر، عدالت دیر یا زود اجرا خواهد شد. هدفم فقط مجازات قاتلان نیست؛ می‌خواهم هیچ خانواده‌ای دیگر داغی مشابه نبیند.

در این مدت برای جلب حمایت اجتماعی چه اقداماتی کرده‌اید؟

من کارزاری به نام «عدالت برای همسرم» ایجاد کرده‌ام تا صدای ما شنیده شود. از مردم خواستم این کارزار را نه صرفاً برای همدردی، بلکه برای امنیت خود و خانواده‌هایشان امضا کنند. اگر قاتلان در خیابان‌ها آزاد باشند، هیچ‌کس احساس امنیت نخواهد کرد. امنیت حق همه‌ی شهروندان است و من برای همین حق می‌جنگم. حمایت مردم از این کارزار، نشان می‌دهد جامعه در برابر ظلم بی‌تفاوت نیست.

سخن پایانی شما با مردم و مسئولان چیست؟

از مسئولان قضایی و انتظامی تقاضا دارم که اجازه ندهند نفوذ و ثروت، مسیر عدالت را منحرف کند. عدالت نباید با پول معامله شود. از مردم هم می‌خواهم صدای ما باشند؛ این پرونده فقط داستان من نیست، بلکه مسئله‌ی امنیت عمومی است. من از مسیر قانون پیش می‌روم و تا روزی که حق همسر و فرزند از دست‌رفته‌ام را نگیرم، از پای نمی‌نشینم. امید دارم خون بی‌گناه او چراغی برای بیداری وجدان‌ها باشد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله

برچسب‌ها:

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x