مسعود پزشکیان در اجلاس خانواده بعد از دیدن عکس همسر مرحومش نتوانست به سخنرانی خود ادامه دهد. شما می توانید در ادامه ویدئوی جالب این لحظه را تماشا کنید.
مسعود پزشکیان در دوران انقلاب فرهنگی ازدواج کرد و این ازدواج تا سال ۱۳۷۳ ادامه داشت، اما با تصادف همسر و یکی از فرزندانش به پایان رسید. پس از این واقعه تلخ، پزشکیان دیگر ازدواج نکرد.
او در مورد ازدواجش میگوید: «من و همسرم در دانشگاه همدانشگاهی و عضو انجمن اسلامی بودیم. در آن زمان تنها دو دانشجوی دختر چادری در دانشگاه بودند که یکی از آنها همسرم شد. بعد از تعطیلی دانشگاهها در دوران انقلاب فرهنگی، از او خواستگاری کردم و با مهریهای ساده شامل یک جلد قرآن، مفاتیح الجنان و یک شاخه نبات ازدواج کردیم و زندگی دانشجویی خود را آغاز نمودیم.»
در زمان جنگ، من و همسرم مسئولیت اکیپهای اضطراری لشگر عاشورا را بر عهده داشتیم و با هر عملیاتی که لشگر انجام میداد، ما نیز به جبهه میرفتیم. پس از پایان جنگ، هدف ما حل مشکلات مردم بود و برای این کار نیاز به مهارت داشتیم. با پایان کار در دانشگاه، من به خانه بازمیگشتم تا همسرم بتواند درس بخواند.
پس از جنگ، زمان بیشتری را برای درس خواندن اختصاص دادیم و در امتحانات کتبی، همسرم نفر اول و من نفر دوم کشور شدیم. او جراح زنان شد و من جراح قلب. هدف ما همیشه حل مشکلات مردم بود و برای این منظور، تحصیلات خود را ادامه دادیم. من تخصص قلب گرفتم و او نیز در زمینه نازایی تخصص یافت.