در طول سه فصل سریال از جانب (From)، بینندگان همچنان درباره سرنوشت ابی استیونز، همسر بوید استیونز، کلانتر خودخوانده شهر کنجکاو هستند.
اگرچه ابی دیگر بخشی از شخصیتهای اصلی سریال نیست، اما حضور او همچنان در داستان حس میشود.
سریال علمی-تخیلی و ترسناک از جانب که توسط جان گریفین خلق شده، حول داستان یک شهرک مرموز میچرخد که هر کسی که واردش میشود را گرفتار میکند.
علاوه بر این، شبها ساکنان شهر به دست هیولاهایی شکار میشوند.
خوشبختانه، رهبری این شهرک در دستان بوید، تفنگدار سابق نیروی دریایی است که توانسته تا حدی نظم و امنیت را برقرار کند.
مانند سایر افراد گرفتارشده، بوید، ابی و پسرشان الیس نیز در حال سفر بودند که به درختی بر سر راهشان برخوردند.
پس از تغییر مسیر، این خانواده به شکلی ناگهانی وارد شهر عجیب و اسرارآمیز سریال از جانب شدند.
خانواده استیونز با نزدیک شدن شب، به همراه چند تن دیگر از ساکنان، به پناهگاه زیرزمینی رفتند تا از خطرات شبانه در امان بمانند.
بعد از اینکه بیشتر با واقعیتهای این شهر آشنا شدند، ابی و بوید که تازه بازنشسته شده بودند، تصمیم گرفتند از تجربیات نظامی چندین سالهشان استفاده و به مردم برای بقا کمک کنند.
اما شرایط غیرقابل باور و وحشتناک شهر، فشار زیادی به روح و روان ابی وارد کرد.
توضیح مرگ ابی پیش از فصل اول سریال «از جانب»
مرگ ابی پیش از شروع داستان اصلی در فصل اول رخ داده، اما فلشبکی در قسمت هشتم این سریال نشان میدهد که چه اتفاقی برای او افتاده است.
خانواده استیونز پس از خروج از پناهگاه زیرزمینی، جادههای اصلی شهر را غرق در اجساد و خون دیدند. پدر کتری و دونا حقایق تلخ این شهر غیرقابل فرار و هیولاهای شبانه آن را برایشان توضیح دادند.
در حالی که ابی بیشتر سکوت پیشه کرده بود، بوید سریعاً دست به کار شد و پیشنهاد داد مردم پنجرههای رستوران را با تخته بپوشانند و شبها همه با هم پناه بگیرند.
بعدها، بوید حتی حیواناتی را پیدا کرد تا غذای مورد نیاز برای ادامه بقا را تأمین کنند.
اما وحشتهای شهر تأثیر عمیقی بر ابی گذاشت.
الیس که متوجه تغییرات رفتاری مادرش شده بود، از پدرش درخواست کمک کرد.
بوید که در حال آماده شدن برای بازگشت به جنگل بود، به پسرش قول داد که به زودی با ابی صحبت کند.
هرچند، وقتی بوید بالاخره توانست طلسمهایی را پیدا کند که شهر را به مکانی امنتر تبدیل کردند، بازگشت او به شهر با تأخیر مواجه شد.
وقتی بوید به شهر برگشت، صدای تیراندازی شنید.
ابی که تحت تأثیر این شهر قرار گرفته بود، بهطور کامل از نظر روانی فروپاشیده و شروع به تیراندازی به مردم شهر کرده بود.
در نهایت، بوید مجبور شد که به همسر خودش شلیک کند.
چرا بوید به ابی شلیک کرد؟
یکی از صحنههای غمانگیز سریال از جانب زمانی اتفاق میافتد که بوید مجبور میشود همسر خود را بکشد.
وقتی صدای تیراندازی به گوش بوید رسید، او طلسمهای محافظ را رها کرد و اسلحهاش را کشید.
بوید نمیتوانست باور کند که همسرش به مردم شلیک میکند، اما وقتی ابی دوباره به کسی شلیک کرد، او مجبور شد واکنش نشان دهد.
ابی اسلحهاش را به سمت دونا گرفت و بوید سعی کرد که او را آرام کند.
ابی به بوید گفت که شهر واقعی نیست و همه اینها یک کابوس است.
در ذهن ابی، تنها راه نجات همه، بیدار کردن آنها از این کابوس بود و او فکر میکرد با شلیک به آنها میتواند این کار را انجام دهد.
ابی به شوهرش اطمینان داد که در خواب نمیتوان مرد و همه چیز رو به راه خواهد شد.
این باور اشتباه ابی با غیبت طولانی و زنده ماندن بوید در جنگل تقویت شده بود، چراکه ابی فکر میکرد اگر هیولاها واقعی بودند، بوید نمیتوانست زنده برگردد.
وقتی الیس به سمت مادرش دوید، ابی اسلحهاش را به سوی او نشانه گرفت و این باعث شد که بوید پیش از او شلیک کند.
بازگشت روح ابی در سریال «از جانب»: او واقعاً چه کسی است؟
با اینکه ابی مرده بود، روح او در فصل دوم بازگشت.
نخستین بار وقتی بوید، دونا، جیم و رندال در کاروان متروکه خانواده متیوز گیر افتاده بودند، ابی خودش را به بوید نشان داد.
بعد از اینکه بوید صدای جعبه موسیقی ترسناک را از رادیو شنید، متوجه شد که در کاروان در امان نیستند و همانجا بود که روح ابی را می بیند.
در پایان فصل دوم، بوید تصمیم گرفت که جعبه موسیقی را که لالایی ترسناک پخش میکرد، نابود کند.
پیش از نابودی این شیء عجیب، روح ابی به بوید گفت که دیگر نیازی نیست خودش را عذاب دهد یا نقش قهرمان را بازی کند.
وقتی بوید از ابی پرسید که چرا هیولاها به او اجازه دادند تا همسرش را ببیند و با او حرف بزند، ابی پاسخ داد که امید تهدید واقعی است.
امید بوید همان چیزی بود که باعث شد او در روز پیش از فروپاشی روانی ابی، او را ترک کند و همین امید است که نیروهای ماورایی را تقویت میکند.
هنوز مشخص نیست که این ابی واقعاً کیست، اما به نظر میرسد که با هیولای جعبه موسیقی سریال «از جانب» در ارتباط است.
منبع: رزیاتو