فهرست بستن

روایت‌هایی از طلاق‌های نانوشته این روزهای زوج های ایرانی

آخرین مطالب سایت
روایت‌هایی از طلاق‌های نانوشته این روزهای زوج های ایرانی

امیر، ۵۱ ساله که در میدان انقلاب مشغول مسافرکشی با موتور است، زندگی پرفراز و نشیبی داشته. او می‌گوید ازدواج کرده بود، ولی وقتی عاقل‌تر شدند، از هم جدا شدند بدون طلاق رسمی. امیر می‌گوید: «ما بیست سال پیش با هم ازدواج کردیم و زندگی‌مان را دوست داشتیم، اما نتوانستیم از پس هزینه‌ها برآییم و همدیگر را مقصر دانستیم و در نهایت تصمیم گرفتیم زندگیمان را جدا کنیم.»

او اکنون به‌تنهایی زندگی می‌کند و به‌دلیل ناملایمات اقتصادی از تلاش برای پیشرفت دست کشیده است. امیر می‌گوید: «در این زندگی که سرمایه‌ات کم‌تر از دیروز می‌شود، چه فایده‌ای دارد بیشتر تلاش کنیم؟» او دیگر با خانواده‌اش نیز رابطه نزدیکی ندارد و ترجیح می‌دهد از اضطراب‌ها و سرکوفت‌هایشان دور باشد.

داستان ش

ش، که کارمند است، سه سال پیش طلاق گرفت. او می‌گوید ازدواجشان به دلیل تفاوت انتظارات و توقعات پس از ازدواج به شکست انجامید. ش می‌گوید: «هر دو طرف انتظار دارند زندگی‌اشان رویایی و بی‌عیب و نقص باشد. اما وقتی زندگی مشترک شروع می‌شود، هر کسی نقش‌های مختلف و گاهی متضاد را از شریکش می‌خواهد که امکان‌پذیر نیست. به همین دلیل بسیاری از ازدواج‌ها دوام نمی‌آورند.»

او اضافه می‌کند: «انتظار داریم شریک زندگی‌مان همه نقش‌ها را ایفا کند؛ همسر، دوست، حامی، منصوب اجتماعی و غیره. اما وقتی هر دو طرف انتظارات متناقض دارند، نمی‌شود زندگی مشترک موفقی داشت. بعضی مواقع جدا شدن و برگشت به تنهایی بهتر از تحمل مشکلات بی‌پایان ازدواج است.»

زندگی زیر یک سقف اما جدا از هم

بهار، زن ۴۶ ساله، در یک زندگی مشترک نانوشته به سر می‌برد. او و همسرش سال‌هاست که رابطه‌ای عاطفی ندارند. هرچند هنوز زیر یک سقف با هم زندگی می‌کنند و یک پسر نوجوان دارند، اما تمام گفتگوهایشان حول محور پسرشان است: «آیا او را از مدرسه بردی؟»، «آیا او را به دندانپزشکی رساندی؟» و امثال این سؤالات.

گاهی اوقات به مهمانی‌های خانوادگی با هم می‌روند، اما مدتهاست که تولدهای همدیگر را جشن نمی‌گیرند، در یک اتاق نمی‌خوابند یا با هم به مسافرت نمی‌روند. خانواده‌های پیرشان تحمل طلاق را ندارند، بنابراین هر دو تصمیم گرفتند همچنان در کنار هم بمانند اما بدون ایجاد مزاحمت برای یکدیگر. هنگامی که یکدیگر بیمار می‌شوند، از هم مراقبت می‌کنند. رابطه آنها بیشتر شبیه به هم‌خانه یا هم‌اتاقی است تا یک زن و شوهر واقعی. بهار می‌گوید: «آن چیزی که از ازدواج می‌خواستیم، نتوانستیم به هم بدهیم. پس باید زندگی را به همین شکل ادامه دهیم و خیال‌ها و آرزوهایمان را کنار بگذاریم.»

این داستان تنها به بهار و همسرش محدود نمی‌شود. بسیاری دیگر از افراد نیز در ازدواج‌های خود به نتایجی مشابه رسیده‌اند. آنها از هم جدا زندگی می‌کنند اما طلاق رسمی نگرفته‌اند. این وضعیت که به «طلاق عاطفی» معروف است، با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی بد، بی‌اعتمادی به آینده و نابسامانی‌های اقتصادی و سیاسی افزایش یافته است.

روانشناسان معتقدند که هرچند شرایط زندگی سخت و طاقت‌فرسا باشد، در بسیاری اوقات می‌توان کاری برای نجات زندگی‌های مشترک انجام داد. با این حال بسیاری از مردم انتخاب می‌کنند که به تنهایی با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنند. وقتی زندگی دچار رکود است و تنها راه موجود دست و پا زدن برای بقاست، بازگشت به تنهایی می‌تواند مسئولیت کمتری را به دوش آنها بگذارد.

 

برچسب‌ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *