دیگر نمیتوان هوش و توانمندی ذهنی ایرانیها را صرفاً با کلیشههای تکراری یا روایتهای احساسی سنجید. آنچه امروز در آمارهای بینالمللی دیده میشود، تصویری تازه و مستند از جامعهای است که با وجود چالشهای گوناگون، در عرصههای فکری و تحلیلی جایگاهی ممتاز دارد. طبق دادههای منتشرشده از آزمون جهانی IQ در سال ۲۰۲۵، ایران با میانگین ضریب هوشی ۱۰۶.۳۰ در جایگاه چهارم جهان ایستاده است—رتبهای که پشت سر قدرتهای علمی شرق آسیا مانند چین، کرهجنوبی و ژاپن قرار دارد و از بسیاری کشورهای پیشرفته مانند روسیه، سنگاپور، اسپانیا و استرالیا پیشی گرفته است.
این موفقیت نه حاصل تبلیغات رسانهای است و نه نتیجه تعارفهای ملیگرایانه؛ بلکه بر پایه آزمونهای استاندارد و دادههایی شکل گرفته که بدون دخالت سلیقه یا تعصب، توان ذهنی ملتها را در مقیاسی جهانی ارزیابی میکنند. برای بسیاری از ایرانیها، این آمارها نهتنها افتخارآفرین، بلکه تأییدی بر ظرفیتهای بالقوهای است که سالها در سایه ماندهاند.

اما هوش دقیقاً به چه معناست؟ متخصصان علوم شناختی معتقدند که هوش مفهومی چندوجهی است و نمیتوان آن را تنها با توانایی حل مسائل ریاضی یا حفظ اطلاعات تاریخی تعریف کرد. برخی افراد در تحلیل منطقی میدرخشند، گروهی در تجسم فضایی و درک الگوها بینظیرند، عدهای در زبانآموزی استعداد دارند و برخی دیگر در ورزش و هماهنگی بدنی خارقالعادهاند. هیچکس در همه زمینهها نابغه نیست، اما وقتی یک ملت با چنین تنوع فرهنگی و اجتماعی در رتبههای بالای جهانی قرار میگیرد، باید به عوامل ژنتیکی، تربیتی و آموزشی آن توجه ویژهای داشت.
رتبه چهارم ایران در این فهرست جهانی، نهتنها نشاندهنده تواناییهای فردی، بلکه بازتابی از ظرفیتهای جمعی است که اگر بهدرستی هدایت شوند، میتوانند در عرصههای علمی، فناوری، هنر و نوآوری نقشآفرینی کنند. این جایگاه، دعوتی است برای بازنگری در سیاستهای آموزشی، تقویت زیرساختهای پژوهشی و ایجاد فرصتهایی که هوش ایرانی بتواند در سطح جهانی بدرخشد.









